جدول جو
جدول جو

معنی نام بخش - جستجوی لغت در جدول جو

نام بخش
(دِ سِ)
نام بخشنده. مشهورکننده، مجازاً آنکه مقام و منصب بخشد. رجوع به نام و نان شود
لغت نامه دهخدا
نام بخش
آنکه مقام ومنصب بکسان بخشد
تصویری از نام بخش
تصویر نام بخش
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تاج بخش
تصویر تاج بخش
(پسرانه)
بخشنده تاج پادشاهی، رساننده کسی به پادشاهی، از القاب رستم پهلوان شاهنامه
فرهنگ نامهای ایرانی
افسر یا گروهبانی که مامور عوض کردن پاسبان یا قراول در ساعت معین باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جان بخش
تصویر جان بخش
آنچه باعث نشاط و تقویت روح و روان شود، جان پرور، زنده کننده، بخشندۀ جان، کنایه از یکی از صفات باری تعالی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کام بخشی
تصویر کام بخشی
رسانیدن به آرزو، برای مثال سبب مپرس که چرخ ازچه سفله پرور شد / که کام بخشی او را بهانه بی سببی ست (حافظ - ۱۴۶)، کنایه از به وصال رساندن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نجات بخش
تصویر نجات بخش
نجات دهنده، رهاننده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کام بخش
تصویر کام بخش
بخشندۀ کام، برآورندۀ آرزو
فرهنگ فارسی عمید
دارویی که بدون اثر گذاشتن بر روی هوش و حافظۀ افراد باعث تغییر حالت عاطفی فرد و آرامش و تسکین درد او بشود، مسکن، آرام دهنده، آرامش دهنده، آرام ده
فرهنگ فارسی عمید
(نُ)
مرادبخش. (آنندراج). عطاکننده تمتع و شادمانی از روی میل. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(بَ)
عمل و صفت نام بخش
لغت نامه دهخدا
(کشتی) آنست که کشتی گیر پای حریف را بگیرد و بالای خود برد و بیک دست بگیرد و یک پا و یک دستش رها کند. دیگر آنکه پا در میان پا نهد و پا بکمر زند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نیم برش
تصویر نیم برش
نیم برشته. یا تخم مرغ (خایهء) نیم برش نیمرو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نور بخش
تصویر نور بخش
شید بخش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نجات بخش
تصویر نجات بخش
رهاننده نجات دهنده رهاننده
فرهنگ لغت هوشیار
داره بخش خواسته بخش بخشنده دارایی وخواسته، روز هشتم از هرماه ملکی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گناه بخش
تصویر گناه بخش
آنکه گناه کسی را ببخشد عفو کننده، خدای تعالی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کام بخشی
تصویر کام بخشی
رساندن بارزوی متمتع ساختن: (طریق کامبخشی چیست ک ترک کام خود کردن که سرور آنست کز این ترک بر دوزی) (حافظ)
فرهنگ لغت هوشیار
آن که درفش و بیرق بخشد، قسمت و حصه ای از غنایم که به سپاهیانی که در زیر علم حاضر بوده اند می دادند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تاج بخش
تصویر تاج بخش
دهنده تاج دهنده افسر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از داد بخش
تصویر داد بخش
بخشنده عدل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حاکم بخش
تصویر حاکم بخش
بخشدار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جان بخش
تصویر جان بخش
بخشنده جان حیات دهنده زنده کننده (غالبا صفت خدای تعالی آید)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آرام بخش
تصویر آرام بخش
مسکن، آرامش دهنده
فرهنگ لغت هوشیار
عوض کننده قراول درجه داری که مامور عوض کردن نگهبانان در ساعت معین است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کام بخش
تصویر کام بخش
برآورنده آرزو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نام بخشی
تصویر نام بخشی
عمل نام بخش. نام بخشیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کام بخش
تصویر کام بخش
((بَ))
دهنده آرزو
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آرام بخش
تصویر آرام بخش
((بَ))
تسکین دهنده، مسکن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پاس بخش
تصویر پاس بخش
((بَ))
افسری که مأمور تعویض پست نگهبانان می باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آرام بخش
تصویر آرام بخش
مسکن
فرهنگ واژه فارسی سره
آرزوبخش، مرادبخش، مراددهنده
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از آرام بخش
تصویر آرام بخش
Calming, Lulling
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از آرام بخش
تصویر آرام بخش
успокаивающий , убаюкивающий
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از آرام بخش
تصویر آرام بخش
beruhigend
دیکشنری فارسی به آلمانی